و اما عید امسال
سلام عزیزای گل مامان یک سال دیگه گذشت زمان عین برق و باد میگزره امسال عید از یکشنبه رفتیم سیمین دشت و سه شنبه تینا رو گذاشتیم پیش مامانی اینا و با تانیا امدیم تهران تا خرید کنیم بد از خرید شب برگشتیم سیمین دشت تا سال تحویل اونجا باشیم امسال سال تحویلمون فرق داشت چون دیگه عزیزی نبود تا سال تحویل بریم پیشش بهمون عیدی بده برامون زمان سال تحویل باروت اتیش بده یادش بخیر امسال یه گم کرده داشتیم ولی تانیا کوچولوبا هامون بود سال تحویل پیش مامانی اینا بودیم روز دوم هم چون از قبل تصمیم داشتیم بریم مسافرت شب امدیم تهران با خاله و صبح راهیه کیش شدیم شب اول رو خونه یکی از دوستای بابایی که خیلی مهربون بودن بودیم وشب دوم رسیدیم بندر چارک شب رو موندیم تا صبح زود بریم کیش صبح به مدت دو ساعت ونیم روی اب بودیم تا رسیدیم جزیزه زیبای کیش خیلی خیلی اونجا خوش گذشت 3 شب اونجا بودیم و شب چهارم برگشتیم بندر عباس اون جا خوابیدیم و شب اخر اصفهان تا بعد از 8 روز باز دوباره رفتیم سیمین دشت تا جمعه سیمین دشت بودیم خیلی خوش گذشت دیشب که میخواستیم از سیمین دشت بیاییم خیلی برامون سخت بود تانیا گلی کلی گریه میکرد میگفت نریم خونمون راستی سیزده بدر هم توباغ خودمون بودیم عکساش رو میزارم
پارک دلفین
روستای حریره
شهر زیر زمینی کاریز کیش
درخت سبز
ساحل کشتی یونانی
تانیا بابایی نرسیده به اصفهان
اینم سیزده بدر