جشن تولد 2 سالگي جيگر مامان
دختركم بازم مامان با تمام وجود ميگه تولدت مبارك.
ماماني امسال هم با اينكه نمي خواستيم برات تولد بگيريم همه چيزدست به دست هم داد تابتونيم يه ميهموني كوچيك برات بگيريم تا به همه بگيم دختر كوچولوي مامان 2 ساله شده.سه شنبه رفتيم سيمين دشت بابايي هم گفت يه كيك كوچولو مي گيريم پنج شنبه هر كي آمد سيمين دشت دعوتش مي كنيم خونه ماماني اينا اونجا يه تولد كوچيك مي گيريم . و زحمت كيك افتاد كردن عمو مهدي تا پنج شنبه بياره .
شب پنجشنبه همون روزي كه دخترم 2 سال پيش از بيمارستان آمد خونه براش جشن گرفتيم با اينكه قصد تولد گرفتن رو نداشتيم ولي يه جشن كوچولوي قشنگي شد .عزيز دل مامان هم كه عاشق شمع خاموش كردن هستش چندين بار شمع رو كيكش رو خاموش كرد به كسي هم فرصت نمي داد تا ازش عكس بگيره.
در آخر هم خاله مهتاب سر كوچولوي عزيز دل مامان رو تو كيك فرو كرد خلاصه ماماني شب خيلي خوبي بود .