جیگر مامان در آخرین طبقه برج میلاد
مامانی دیروز که جمعه بود وبابایی سرکار رفته بود من و شما تنها بودیم ساعت 5 بعد از ظهر بود که بابایی آمد پیش نهاد داد بریم برج میلاد ما هم که از خدامون بود زود حاضر شدیم رفتیم به اونجا که رسیدیم بابایی بلیط آخرین طبقه رو خرید با ترس و لرز سوار آسانسورش شدیم رفتیم اون بالا زیاد هم ترسناک نبود خیلی خوش گذشت شما هم اون جا خیلی بازی کردی تمام کار کنان اون جا عاشقت شدن و یک سره بغل اونا بودی بابایی هم ازت یک عالمه عکس گرفت .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی