عزیزای دل مامان
دخترای مامان شرمنده از این که نتونستم بیام از شیطونیاتون براتون چیزی بنویسم مامان تنبل شده خودم میدوم اخه گلا های مامان روز به روز بزرگ تر میشن مشکلاتشون هم بیشتر دیگه تانیا خانوم بزرگ شده هر روز کلاس میره الان ترم شش زبان هست و تمام ترم ها رو با نمره 100 پشت سر میزاره و تینا خانم هم شروع کرده به حرف زدن ماما ، بابا ، میمی ، بههه ، نانا ، هاپو ، جوجو ، دق ،بیبی و....
البته اینم بگما دنیای مجازی هم به مامان فرصت نمی ده ،همشو گردن شما دوتا گلا نندازم ، وایبر و................
خلاصه عسلای مامان هرروز صبح بلند میشن شروع به بازی تا شب به زور مامان شما رو می خوابونه اخر هفته ها هم سیمین دشت باباجون براتون استخر خرید و مشغول اب بازی خلاصه وقت پری دارید
ولی من و بابایی عاشقتونیم و از اینکه ساعت ها با هم مشغول بازی کردن هستید لذت میبریم انشااله همیشه لبتون خندون و دلتون شاد باشه